من، خودم و فرزان
مي دونيد الان اينجا چه خبره؟ بهتون می گم: من الان دارم کیف می کنم؛ به تمام معنا.
بعد از یک هفته برگشتم خونه...
هیچ کس خونه نیست، نه کسی حال احوالم رو می پرسه و نه کسی سعی در روانکاوی من داره...
توی لیوان دسته دار مخصوص خودم یه عالمه نسکافه غلیظ درست کردم...
پشت کامپیوترم روی صندلی لم دادم...
دارم روی اینترنت ول می گردم...
یه آهنگ راک خفن گذاشتم...
صدای سیستم پخش 4.1 رو تا آخر زیاد کردم...
اصلا هم برام مهم نیست که ساعت یک نصف شبه؛ همسایه ها برن به جهنم...
نسکافه رو مزه مزه می کنم...
نه به یک دقیقه قبل فکر می کنم و نه به یک دقیقه بعد...
توی این دنیا فقط من هستم...
شما هم از این کارها بکنید؛ در غیر این صورت توی این دنیا دوام نمی آرید. این جور زندگی رو دوست دارم. مزه ش به همینه که این جور موقعیت ها کمتر پیش میاد.
بعد از یک هفته برگشتم خونه...
هیچ کس خونه نیست، نه کسی حال احوالم رو می پرسه و نه کسی سعی در روانکاوی من داره...
توی لیوان دسته دار مخصوص خودم یه عالمه نسکافه غلیظ درست کردم...
پشت کامپیوترم روی صندلی لم دادم...
دارم روی اینترنت ول می گردم...
یه آهنگ راک خفن گذاشتم...
صدای سیستم پخش 4.1 رو تا آخر زیاد کردم...
اصلا هم برام مهم نیست که ساعت یک نصف شبه؛ همسایه ها برن به جهنم...
نسکافه رو مزه مزه می کنم...
نه به یک دقیقه قبل فکر می کنم و نه به یک دقیقه بعد...
توی این دنیا فقط من هستم...
شما هم از این کارها بکنید؛ در غیر این صورت توی این دنیا دوام نمی آرید. این جور زندگی رو دوست دارم. مزه ش به همینه که این جور موقعیت ها کمتر پیش میاد.


0 Comments:
Post a Comment
<< Home